شعری که برای توست
 کنار همین هوای سرد
 
 
    
 
که از بندهای های انگشتان دستم مگذرد
و در سکوت این صفحه سپید آرام میگیرد
میخواهم برایت شعر بسرایم
شعری فراتر از زمان
لابه لای همان کوچه هایی که تنها تو می شناسی و من
بیا رها باشیم
در این فصل سرد
رها تر از دیروزها
و پشت همین نقطه به هم برسیم .
لابه لای شعری که برای توست
       + نوشته شده در چهارشنبه چهارم دی ۱۳۹۲ ساعت 11:38 توسط محسن
        | 
       
   
