ساعتی هست که هستی

لحظه ای هست که می آیی

لابه لای صفحه های تقویم

دور خودم خط می کشم

اینجا تو آمدی

اینجا تو آمدی

اینجا تو آمدی

اینجا تو آمدی

اینجا تو آمدی

اینجا تو آمدی

.

.

.

برای تو مینویسم

بانوی برفی

90/5/18

آفتاب میشود

وقتی که شب شده

انگار چشم تو

مهتاب میشود

میخندی و هنوز

در لابه لای گیسوان تو شب آب میشود

چشمان تو شبیه آخرین ایثار نور

آفتاب میشود

آفتاب میشود