در انتهای رفتنم به ساحلی که راه نیست

به موجهای سرکشی که قطره ای از آب نیست

به حس مبهم و غمی که در نگاه تو نشست

به آفتاب آخری که چشمهای مارو بست

به لحظه ای که رفتنت برای من عذاب شد

تمام راههای شب به چشم من خراب شد

.

.

.

امضای تمام نوشته هایم:دل نوشته های محسن

نامه رسان نامه هایم را برای بانوی برفی بخوان!

1389/4/31