شبیه یاد
و شب سکوت میکند
کنار این ترانه ها
کنار رنگهای من
کنار یاد
کنار باد
چه ساده لحظه های ما اسیر دست باد شد
چه ساده خاطرات من دوباره شکل یاد شد
تو میروی و باز
من
شبیه خاطره شدم
نگاه کن به خاطره
قطار میرود هنوز
و ایستگاه واپسین
تمام شعرهای من
شبیه آفتاب میشود
تو دور میشوی و انگار
ز آسمان شبیه قطره های یاد
به روی دستهای من ایستگاه میچکد
قدم قدم که بشمرم
دوباره گم شدم زشب
دوباره امتداد من
شبیه انتهای شب
و شب تمام میشود
کنار نغمه های یاد
.
.
.
امضای تمام نوشته هایم:دل نوشته های محسن نامه رسان نامه هایم را برای بانوی برفی بخوان! 1389/3/26
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۸۹ ساعت 8:24 توسط محسن
|