مابین سکوت ساکت شبی سیاه

مثل پیچکی سپید

صدایی میپیچید لابه لای لحظه های صامت من

و شب جوان میشد از انعکاس حضور عطری دلپذیر

مابین فاصله های ناگزیر

من انگار مغلوب

یک خداحافظی عمیقم

که در یک روز بهاری رویید

و حالا به وسعت تمام شبها و روزهای من شده

.

.

.

امضای تمام نوشته هایم:دل نوشته های محسن

نامه رسان نامه هایم را برای بانوی برفی بخوان!

1389/2/23


**پی نوشت:پنجشبه ها،هر چه هم که زیبا باشد انگار هنوز هم بدترین روز دنیاست