پشت یک میز سپید

لابه لای این خط ها

روبرویم یک صندلی است

روبروی خالی

بوی قهوره

عطر سکر آور پیچ امین الدوله

روبرویم خالی است

صندلی

 روبروی من

گاهی می خندند

گاه اشک در دیدگانش نقش میبندد

روبروی خالی

پر احساس نبودن هاست

و من دلم تنگ میشود

در آن هنگام که

برای همیشه

روبرویم

جای تو خالیست

.

.

.

امضای تمام نوشته هایم:دل نوشته های محسن

نامه رسان نامه هایم را برای بانوی برفی بخوان!

1389/2/1