تصویر یک لبخند

بعد از کمی باران

و دستهای خیس

با خاطری ابری

در خاطرات من لبخند میرنی

در ناکجای دور

با آن نگاه

لبخند میزنی

دلتنگی عجیب

در من دوباره باز تکرار میشود

در این شب بلند

در خوابهای من

با آن نگاه

لبخند میزنی

وقتی که به آغوش میکشم

من خاطر تورا

در چشمهای من لبخند میزنی

دورم ز تو ولی

خوشحال میشوم

وقتی که در خاطرات من

لبخند میزنی

.

.

.

امضای تمام نوشته هایم:دل نوشته های محسن

نامه رسان نامه هایم را برای بانوی برفی بخوان!

1389/1/30